راجع به قوم شيخ محمدي

 مردم قوم شيخ محمدي در تمام مناطق افعانسنان و بعضي ممالك همسايه به شكل براگنده  زنده گي ميكنند  در حقيفت اين   قوم مردم سيحار يا كوچئ هستند تا حدود سي قبل بيساري مردم قوم شيخ محمد ي خانه يا محل دايمي زنده گي  نداشتند  مردم شيخ محمدي اولاده حضرت شيخ محمد رحمت الله عليه هستند كه بنام حضرت روحاني بابا مشهور هستند مقبره مبارك حضرت روحاني بابا در شهر زرمت در ولايت بكتيا ميباشد حضرت رمحاني بابا يگ شخصيت مقدس و مبارگ در شمال افغانستان بود او با قوت روحي و علمي خود مردم را از بيماري هاي مختلف شفا ميبخشيد  و ايشان را در امور زنده گي ياري و مدت ميتمود  يك تعدادي از اولادهايي حضرت روحاني بابا به خصوص قبيله فقير اين بيشه يي  حضرت روحاني بابا را به ميراث گرفته اند و حتي امروز هم به تداوي مردم مشغول هستند

با وجود اينكه مردم شيخ محمدي در حقيفت كوچي هستند بار هم ايشان دو تقاوت مهم با كوچي هايي اصلي افغانستان دارند.

1. تفاوت اول مردم شيخ محمدي با كوچي هايي اصل افغانستان اينست كه ايشان هميشه نفقه زنده گي شان را از راه تجارت كسب ميكردند در حالي كه كوچي هايي اصلي افغانستان  مالدار بودند و با فروش شير و ماست مقداري بول بدست مياوردند.

2. تفاوت  دوم مردم شيخ محمدي با كوچي هايي اصل افغانستان اينست كه ايشان در مسكن گاه هايي زمستاني و تابستاني خويش در خانه هايي شخصي يا كراييي زنده گي ميكردند در حالي كه كوچي هايي  اصلي افغانستان بصورت عموم در خيمه ها زنده گي ميكردند تنها شيخ محمدي هايي كه توان مالي كرايه گرفتن خانه را نداشتند در خيمه زنده گي ميكردند.

 چون مردم شيخ محمدي مانند كوچي هايي اصلي مالدار نبودند ميتوانستند به اساني به خانه هايي شخضي يا كرايي زنده گي كنند  از اين لحاظ كوچ سالانه انها از يك منطقه به منطقه ديگر جنبع اقليمي نداشت بلكه يك ظرورت تجارتي بود به طور مثال انها از جلال اباد يا كابل تكه يا لاوازم خانه ميخريدند تا اينها را در خان اباد يا سرايي خواجه به فروش براسانند در هنگام بازگشت از بول ان ميوه خشگ ميخريدند و اينرا در كابل به فروش ميرساندند از كابل  اموال وارد شده از هندوستان يا چين را ميخريدند و انرا در لغمان يا جلال اباد به فروش ميرساندند اين گردش تجارت هر سال تكرار ميشد اموالي را كه شيخ محمدي ها در قريه هايي دور عرظه ميكردند در حقيقت چيزي جديدي نبود بيسياري از اين اموال را مردم ميتوانستند از بازار هايي شهر هم بخرند ولي شيخ محمدي ها اموال خود را در بازار ها به فروش نميراساندد بلكه بگفته خودشان بند گري ميكردند يعني اموال شان را از خانه به خانه ميبردند و بدين ترتيب اموال خويش را مستقيم به زنهايي خانه عرظه ميكردند كه در بيساري مناطق افغانستان اجازه رفتن به بازار را نداشتند.

با وجود اينكه شيخ محمد ي ها در تمام مناطق افغانستان گردش ميكردند ولي چون تعداد شان كم است براي بيساري مردم افغانستان نا اشنا هستند اين هم دليل عمده انست كه قوم شيخ محمدي در تحقيقات علمي انستيتوت هاي داخلي و خارجي خيلي كم ياد شده است.

شيخ محمدي هايي كه در مناطق مختلف زنده گي ميكنند با هم ارتباطات خيلي كم دارند تا حال هيج كدام انجمني وجود نداشت كه همه شيخ محمدي ها را زيز يك سقف با هم يكجا نمايد خوشبختانه اكنون با تاسيس شوراي سر تا سري قوم شيخ محمدي اين كمي از بين رفت

مردم قوم شيخ محمدي به قبيله ها تقسيم شده اند نام اين قبيله ها اكثرا از محل زنده گي و يا كسب و كار مردم  اين قبيله گرفته شده است ما در اينجا از چندين قبيله قوم شيخ محمدي با تشرح كوتاه نام ان نام ميبريم.

فقير

فقير به كساني گفته ميشود كه برايشان ماديات دينوي اهميتي بزرگي ندارد انها زنده گي خود را صرف عبادت و كمك به مردم ميكنند قسمي كه حضرت روحاني بابا  اين كار را كرده بود بعضي از اعضاي قبيله فقير قوم شيخ محمدي حتي امروز مانند حضرت روحاني بابا به طبابت مردم به شيوه كه انها از انرا از حضرت روحاني بابا به ميراث گرفته اند مشغول اند انها اين طبابت را نتنها در افغانسنان بلكه حتي در كشور هايي باكستان  ايران و هندوستان در خدمت مردم قرار ميدهند

چار باغي

شيخ محمدي هايي را مينامند كه در منطقه چار باغ لغمان زنده گي ميكنند

نداف خيل  

شيخ محمدي هايي را مينامند كه كسبه ندافي را اختيار كرده  بودند

;

شيخ محمدي هايي را مينامند كه كسبه ندافي را اختيار كرده  بودند

كلوخي يا قلوخي

شيخ محمدي هايي را مينامند كه خانه هايشانرا از كلوخ يا گل ساخته بودند

مسكوره يي

شيخ محمدي هايي را مينامند كه در منطقه مسكوره  لغمان زنده گي ميكنند 

بتره  گر

شيخ محمدي هايي را مينامند كه كسبه بتره گري را اختيار كرده بودند

ببر خيل

شيخ محمدي هايي را مينامند كه  مو هاي خود را بسيار دراز مثل ببر نگهه ميداشتند

طلا خيل

شايد دندان هايي طلايي مردم اين قبيله سبب شده باشد كه اين قبيله طلا خيل ناميده ميشوند  با اطمينان ميتوان گفت كه مردم اين قبيله زرگر يا طلا ساز نبودند و نيستند

اين قبيله بندي قوم شيخ محمدي تنها در بين مردم شيخ محمدي مروج است و تنها براي شناختن سهل يكديگر استفاده ميشود مردم غير شيخ محمدي اين قبيله بندي را نميشناسند

مردم قوم شيخ محمدي يك زبان مخفي بنام ادرگري دارند از اين زبان تنها وقتي استفاده ميكنند كه كسي ديگري گفته شان را نفهمد

زنده گي مردم شيخ محمدي امروز از زنده گي مردم ديگر افغانستان فرقي ندارد در دوران جنگ زنده گي كوچي بسيار مشكل بود از اين سبب تقزيبا همه مردم شيخ محمدي در مناطق مختلف مسكن گذين شده اند

 

كلوخي يا قلوخي

شيخ محمدي هايي را مينامند كه خانه هايشانرا از كلوخ يا گل ساخته بودند

مسكوره يي

شيخ محمدي هايي را مينامند كه در منطقه مسكوره  لغمان زنده گي ميكنند 

بتره  گر

شيخ محمدي هايي را مينامند كه كسبه بتره گري را اختيار كرده بودند

ببر خيل

شيخ محمدي هايي را مينامند كه  مو هاي خود را بسيار دراز مثل ببر نگهه ميداشتند

طلا خيل

شايد دندان هايي طلايي مردم اين قبيله سبب شده باشد كه اين قبيله طلا خيل ناميده ميشوند  با اطمينان ميتوان گفت كه مردم اين قبيله زرگر يا طلا ساز نبودند و نيستند

اين قبيله بندي قوم شيخ محمدي تنها در بين مردم شيخ محمدي مروج است و تنها براي شناختن سهل يكديگر استفاده ميشود مردم غير شيخ محمدي اين قبيله بندي را نميشناسند

مردم قوم شيخ محمدي يك زبان مخفي بنام ادرگري دارند از اين زبان تنها وقتي استفاده ميكنند كه كسي ديگري گفته شان را نفهمد

زنده گي مردم شيخ محمدي امروز از زنده گي مردم ديگر افغانستان فرقي ندارد در دوران جنگ زنده گي كوچي بسيار مشكل بود از اين سبب تقزيبا همه مردم شيخ محمدي در مناطق مختلف مسكن گذين شده اند